دفتر خاطرات
هرگز دل من ز علم محروم نشد کم ماند ز اسرار که معلوم نشد هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز معلوم شد که هیچ معلوم نشد
شنبه 2 بهمن 1400برچسب:بامداد, :: 23:30 ::  نويسنده : Rozhin

کاروانسرای کیتارو

منو به خودم نردیک تر میکنه

به چیزی که بودم

به چیزی که هستم

نیاز دارم دوباره اون احساسات زنده کنم

تا بتونم دوباره شعر بگم

هیچکس دلیل سکوت یک شاعر نمیفهمه

وقتی از اون قلم دور میشی 

یعنی دارن خودتو ازت میگیرن

باید افکارمو سرسامان بدم

دلم برا روزهای که کل اتاقم کاغذی شده تنگ شده

برا روزهایی که میتونستم با کلمات برقصم

ذوق کنم

بخندم

اشک بریزم

زندگی درک عمق معنی کلمات است نازنین

باید از ادما جدا بشم

به سرزمین آلیس سفر خواهم کرد

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان Law و آدرس rozhinbabzan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: